28 בנוב׳ 2009

share 10.11 Raza Sabze Omid (facebook


دولت مقتدر
دولت مقتدر دولتی است که جامعه حق اعمال زور را برای آن پذیرفته و در برابر آن تمکین می کند. هرچه دایره رضایتمندی و موافقت با اعمال زور از سوی دولت در جامعه وسیعتر باشد، دولت از اقتدار بیشتری برخوردار است. سه مفهوم دولت، اقتدار و مشروعیت(legitimacy) شاید بنیادی ترین مفاهیم اندیشه سیاسی به شمار آیند. اداره جامعه نیازمند وجود نهاد دولت است. وظیفه دولت کار بست قدرت به منظور اجرای قانون و حفظ نظامات اجتماعی و فراهم آوردن فضای مناسب برای زیست اجتماعی است. اگر این کاربست قدرت با رضایتمندی و پذیرش عمومی در جامعه همراه باشد دولت دارای مشروعیت خواهد بود.
چنان که پیداست اقتدار و مشروعیت رابطه بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند. در تعریف مشروعیت گفته اند«حکومتی مشروعیت دارد که مردم تحت فرمان، اعتقاد راستين داشته باشند به اينكه، ساختار، عملكردها، اقدامات، تصميمات، سياستها، مقامات، رهبران يا حكومت از شايستگى، درستكارى يا خير اخلاقى از حق صدور قواعد الزامآور برخوردار باشند» (دال، رابرت، تجزيه و تحليل جديد سياست، ترجمه حسين ظفريان: 70 ، نشر مترجم، تهران، 1364) همچنین گفته اند: «مشروعيت متضمن توانايى نظام سياسى در ايجاد و حفظ اين اعتقادات است كه نهادهاى سياسى موجود، مناسبترين نهادها براى جامعه هستند. مشروعيت ارتباط نزديكى با مفهوم تعهد و التزام به فرمانبردارى دارد.(اندروونيسنت ، نظريههاى دولت ، ترجمه حسين بشيريه: 676 )
این همه را گفتیم تا روشن شود دولت مقتدر دولتی است که حق انحصاری اعمال قدرت (اقتدار) او متکی به سطح گسترده ای از رضایتمندی مردمی است. در واقع ملاک اقتدار دولت نه برخورداری از سازو برگ نظامی پیشرفته و نه دستیابی به انرژی هسته ای و نه ... است. با توجه به آن چه گفته شد حتی اموری نظیر صلابت در برابر بیگانگان نیز شاخص اقتدار نیست بلکه محصول و معلول اقتدار است. دولتی می تواند در برابر بیگانگان برخوردی عزتمندانه (و نه ستیزه جویانه و پرخاشگرانه) داشته باشد که از اقتدار و مشروعیت بیشتری در داخل برخوردار باشد.
همواره راه های مختلفی برای تعیین میزان مشروعیت و اقتدار دولت ها وجود دارد. میزان کارآمدی دولت در تأمین انتظارات جامعه، نظر سنجی، رفراندوم و انتخابات راه های معمول و متداول اندازه گیری میزان رضایتمندی عمومی و مشروعیت دولت هاست. اما یکی از بهترین علائم و نشانه های میزان رضایتمندی و اقتدار دولت این است که در اداره عمومی جامعه و تن دادن به خواست عمومی و تأمین حقوق قانونی و مشروع جامعه از اعتماد به نفس و شهامت برخوردار است. دولتی که همواره در توهم توطئه و تهدید به سر می برد و نگران حرکتی براندازانه از سوی جامعه است و در این مسیر حتی التزام و عمل منتقدان خود به قانون را نیز براندازی نرم تلقی می کند، قطعاً نمی تواند دولتی مقتدر باشد. چنین دولتی ممکن است مجهز به نیروی قدرتمند سرکوب نیز باشد، و با به گلوله بستن معترضان و شکنجه منتقدان بر مخالفین فائق آید، اما دولت مقتدری نیست. برخورداری از نیروی قدرتمند سرکوبگر تنها نشانه دست باز دولت در اعمال زور عریان است و نه اقتدار آن. با توجه به آن چه گفته شد شاید بتوان گفت یکی از بهترین شاخص ها برای تشخیص میزان اقتدار دولت، میزان اعمال روش های نرم افزاری و اجتناب از اعمال زور و خشونت عریان در اداره جامعه باشد. بر این اساس هرچه دولت در اداره جامعه، اقناع افکار عمومی و انجام وظایف خود کمتر نیازمند اعمال خشونت و قهر و سرکوب باشد دولت مقتدرتری است.
با این شاخص امروز می توان به ارزیابی میزان اقتدار دولت دهم نشست.
دولت دهم اولین دولتی است که در دوران بعد از انقلاب از دل اعمال قهر و خشونت عریان علیه شهروندان در خیابان ها متولد شد. روی کار آمدن این دولت به قیمت ضرب و شتم هزاران تن و کشته شدن دهها تن در خیابان ها و دستگیری هزاران تن از مردم جامعه و وقوع فجایعی جنایت بار در زندان ها بود که امروز دیگر کسی را یارای انکار آن نیست.
در طول سال های بعد از انقلاب هیچ دولتی را نمی توان نشان داد که از تظاهرات و تجمعات مسالمت آمیز سیاسی و حتی مراسم مذهبی تا این حد وحشت داشته باشد. اوج ضعف و عدم اعتماد به نفس دولت دهم را می توان در ممانعت از برگزاری مراسم ساده میهمانی افطار منتقدان در ماه رمضان و لغو مراسم بیست ساله احیای شب های قدر در حرم امام اخیر مشاهده کرد. جالب این جاست دولتی از برگزاری مراسم دینی و سنت های مذهبی این چنین ترس و واهمه دارد که خود را اسلامی ترین و متعهدترین دولت به اسلام در دوران پس از انقلاب می نامد.
به راستی چه علل و عواملی موجب شده است تا پس از گذشت سه دهه از عمر مردمی ترین انقلاب جهان و در نظامی که طی سه دهه گذشته به حق مردمی ترین حکومت جهان به شمار می آمده است دولتی چنین ضعیف و زبون روی کار بیاید که حتی از برگزاری مراسم آیینی نیز وحشت داشته باشد و برای توجیه اعمال خود دائماً به مردم خود دروغ بگوید؟
این ضعف و ناتوانی هم موجب تأسف و نگرانی است و هم موجب امیدواری. موجب تأسف و نگرانی است زیرا چنین وضعی شایسته انقلاب اسلامی و ملت فرهیخته ایران نیست و کسانی که دل درگرو آرمان ها ی انقلاب دارند نمی توانند باور کنند که نتیجه آن همه مبارزه و از خود گذشتگی و صداقت و ایثار وضعیتی باشد که امروز مشاهده می کنیم. موجب امیدواری است زیرا این ضعف و عدم اعتماد به نفس خود حکایت از وجود جامعه ای آگاه و فرهیخته و رشید دارد. چرا که در اداره و توجیه جامعه ای نا آگاه و نادان و عقب مانده هیچ دولتی احساس ضعف و عدم اعتماد به نفس نمی کند.
مشاهده واقعیت زبون و چهره ضعیف و ناتوان این دولت از پس انبوه ادعا ها و شعارهای دهان پرکن و نمایش های قدرت اقتدار، ما را به ادامه راه سبز امید مصمم تر و استوارتر خواهد ساخت .

RASA.

אין תגובות:

הוסף רשומת תגובה